سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بازدید امروز: 0 زمستان 1384 - پلن 13858 :مجموع بازدیدها
 RSS 
خانه
ارتباط با من
درباره من
پارسی بلاگ
» لوگوی وبلاگ


اشتراک در وبلاگ
 
موضوعات وبلاگ

لینک های دیگر


آرشیو مطالب
بهار 1385
زمستان 1384

جستجو


»» SR-71

پرنده سیاه یا SR-71

 هواپیمای لاکهید مارتین اس آر-71 (Lockheed Martin SR-71 Blackbird) که لقب آن بلک برد یا پرنده سیاه است، به نظر من ترسناک ترین و مخوف ترین هواپیمایی است که تا کنون به دست بشر ساخته شده است. این هواپیمای جاسوسی، یکی که از سریع ترین هواپیماهای در حال خدمت جهان نیز می باشد، در ابتدا از آن به نام یا کد YF-12A یاد می شد. این هواپیما از دو موتور پرات اند ویتنی JT11D-20A توربوجت به قدرت 14740 کیلوگرم (هر یک) برای پرواز بهره می برد. این هواپیما محصول سال 1964 است و طول بال های آن به 17 متر و طول خود هواپیما به 32 متر می رسد. این هواپیما در صورت تسلیح کامل می تواند 77 تن وزن در هنگام برخاست داشته باشد که اندازه قابل توجهی است.حداکثر سرعت آن به 3,200 کیلومتر بر ساعت رسیده و سقف پروازی آن 80,000 پا (25 کیلومتر) می باشد. حداکثر برد این هواپیما 4,800 کیلومتر است و بالهای آن تماماً از تیتانیوم مقاوم در برابر حرارت ساخته شده و کلاً تعداد تولید شده از این هواپیما به حداکثر 35 عدد می رسد. ضمناً خدمه این هواپیما از دو نفر تشکیل می شود. خلبانان برای پرواز در چنین هواپیمایی نباید از 25 سال کمتر و از 35 سال سن بیشتر داشته باشند. همچنین خلبانان این هواپیماهای ویژه، باید برای پرواز در سرعت های هایپر سونیک آموزش های خاصی ببینند و دوره های مخصوصی را طی نمایند. اگر به بعضی از تصاویر گرفته شده از خلبانان آن ها توجه کنید، می بینید که لباس های آنان بیشتر به لباس فضانوردان می ماند تا خلبان یک هواپیما. یکی از خلبانان این پرنده مخوف می گوید:"پرنده بسیار رامی است، البته برعکس قیافه آن. ما در شب ها، بسیاری اوقات نمی توانیم سرعت را حس کنیم چرا که همه جا تاریک است و فقط هنگامی که یک لحظه نور چراغ شهر ها را می بینیم می توانیم تشخیص دهیم که با چه سرعتی در حال پرواز هستیم و سپس، دوباره در تاریکی فرو می رویم. این هواپیما آن چنان ارزشمند است که یک بار، برای بلک برد من اتفاقی افتاد که کنترل هواپیما از دست من خارج شده بود و در این شرایط، قانوناً تنها کاری که خلبان باید انجام دهد این است که خود را از مخمصه نجات داده و بیرون بپرد، اما من طاقت نیاوردم که چنین پرنده گران قیمتی از دست برود و به چند تکه آهن پاره تبدیل شود، بنابراین تمام تجربه پروازی خودم را به کار گرفتم و هواپیما را سالم به زمین نشاندم، کاری که می توانست به قیمت جان من و همکارم تمام شود." گونه ای از این هواپیما نیز وجود دارد که دارای موتورهای رم جت است و توسط هواپیمایی کمکی به سرعت لازم دست پیدا کرده سپس از آن جدا شده و به ارتفاع 80,000 پایی شلیک می شود و از آن جا به پرواز خود ادامه می دهد. این اسلحه، در دوران جنگ سرد به خدمت نیروی هوایی آمریکا در آمد و روس ها نیز تلاش زیادی کردند که آن را با موشک های خود ساقط نمایند، اما سرعت موشک های آن ها به این هواپیما نمی رسید، روس ها نیز که قبلاً هواپیماهای جاسوسی آمریکا مانند U-2 را شکار کرده بودند، می خواستند که این پرنده را نیز از پرواز کنار بکشند اما تلاش آن ها بی نتیجه ماند. تنها رقیب (البته رقیب که چه عرض کنم، خاک زیر پا) SR-71، هواپیمای میگ 31 بود که البته باید در حقیقت در جوار این هواپیما تنها رخصت پرواز بگیرد و گرنه چنین هواپیماهای به این می مانند که تا ابد بی رقیب باشند.

الان این هواپیما خیلی کم کاربرد داره (فقط ناسا از اون برای امور آزمایشی استفاده میکنه).این هواپیما از قدرت تسلیحاتی کمی برخوردار هست و بیشتر برای امور جاسوسی هست.حداکثر سرعتش بیش از 3.5ماخ هست و در رکورد سرعتی که به جا گذاشت به سرعت 3528KM/H رسید

 



نویسنده متن فوق: » حامد فقرایی ( سه شنبه 84/12/23 :: ساعت 4:12 عصر )


»» آئورورا   «آئورورا» پرنده مجهول پرواز مشکوک

آئورورا را کسی به درستی نمی شناسد. تمام چیزهایی که در مورد آن گفته می شود و حتی اسمی که برای آن انتخاب شده است، همگی بر پایه حدسیات و مشاهدات غیر علمی افراد مختلفی است که اطلاعات ناقصی از این پرنده ناشناس یا به قول متجددان «x» دارند که به صورت قطعی نمی توان این گفته ها را تایید یا رد کرد. اما «آئورورا» چیست؟ اولین بار در سال ۱۹۸۶ در لایحه درخواست بودجه وزارت دفاع آمریکا یک درخواست یک خطی دیده می شد که زیر این برگه نوشته شده بود «آئورورا» و برای آن معادل ۲۷۲/۲ میلیارد دلار درخواست شده بود که نشان از اهمیت و عظمت این طرح می داد. بعدها در سال ۱۹۹۴ بن ریچارد یکی از صاحبنظران صنعت هوایی آمریکا اعلام داشت که این نام، اسم رمزی بود برای طرحATB.
ATB مخفف Advanced Technology Bomber به معنای بمب افکن با فناوری پیشرفته است که شرکت نورثروپ (Northrop) و به پیشنهاد لاکهید (Lockheed) در اواخر سال ۱۹۸۱ میلادی آن را برنده شدند و B-2 مخفف به اسپریت به معنای «شبح» نتیجه این طرح بود. از آن جا که هنوز همB-2 جانشین خاصی پیدا نکرده است نمی توان آئورورا را یک ATB و در نتیجه جانشین B-2 دانست.
اما یکی دیگر از احتمالاتی که توسط متخصصان صنایع هوایی آمریکا در مورد این پرنده ناشناس می دهند این است که این هواپیما در واقع جایگزینی برای هواپیمای
SR-71 باشد و به همین دلیل آن راSR-91 هم نامیده اند. از دیگر نام های مستعاری که برای این پرنده ناشناس استفاده شده است می توان بهXR-7 اشاره کرد که گمان برده می شد فاز دوم طرحی باشد که فاز یکم آنSR-75 بود.
سنیورسیتیزن نام دیگری است که «پرنده اکس» را با آن هم می شناسند.سنیور کلمه ای است که در بیشتر هواپیماهای طبقه بندی شده ارتش آمریکا استفاده شده است. برای نمونه نام طبقه بندی شده
U-2 ملقب به
(
Dragan Lady)اژدها خانوم Senior Book بود و یا نام طبقه بندی شدهF-117، Seniar Trend بود. متخصصان بر این باورند که آئورورا بعدها به سنیورسیتیزن تغییر نام داد. از آن جا که «پرنده اکس» را جایگزینی برای SR-71 می دانند و می توان احتمال داد این نام بهترین گزینه برای پرنده اکس است. چون هر دوی این نام ها یک حرکت آرام بدون بالا و پایین را به ذهن متبادر می کنند و جایگزینSR-71 نمی تواند حرکتی جز این نوع داشته باشد.
پرنده ناشناس را با نام «پدر بزرگ» (
Grand Father) هم می شناسند که ریشه این یکی نامشخص است. اما نامی که از دیگر نام ها متداول تر است همان آئورورا است. ولی آئورورا چیست؟ آئورورا در تاریخ اساطیری یونان باستان جایگاه ویژه ای دارد. او الهه «سپیده سحری» است که ستارگان را خلق کرده و آنها را در شب چید.
اما نام پرنده اکس هرچه که باشد، شناخته شده ترین طرح طبقه بندی شده ارتش آمریکاست. حالا با این توصیفاتی که در مورد نام پرنده اکس دانستید، بد نیست کمی هم از پیشینه مجهول آئورورا بدانید. همان طور که در بالا هم گفته شد اولین بار آئورورا در لایحه درخواست بودجه وزارت دفاع آمریکا دیده شد. ردیفی که آن در آن قرار داشت بعد از طرح های
SR-71 وU-2 بود. در سال ۱۹۸۶ میلادی دولت آمریکا بسیاری از زمین های فوق سری اطراف دریاچه گروم«Lake Groom» درصحرای نوادا (Nevada) را با استحکامات غیر قابل نفوذ محصور کرد. از آن سال به بعد بسیاری از تاسیسات مدرن و غیر قابل نفوذ درون این حصار ساخته شده و هنوز هم این پایگاه در حال تکمیل شدن است. حتی برای غیر قابل نفوذ کردن آن زمین های اطراف پایگاه هم توسط دولت، مناطق ممنوعه اعلام شده است. این در حالی است که دولت آمریکا وجود چنین پایگاهی در صحرای نوادا Nevada را به شدت تکذیب می کند. احتمال داده می شود این پایگاه به اندازه غیر معمول باند پروازی آن (که نمی توان این گفته را هم تایید کرد چون حدس زده می شود با توجه به اندازه های پایگاه باند پروازی آن تقریباً چهار برابر باندهای پرواز معمول باشد) محلی باشد برای پرواز و فرود آئورورا.


در سال ۱۹۸۸ روزنامه نیویورک تایمز گزارش داد که نیروی هوایی ارتش ایالات متحده روی یک هواپیمای مقدماتی که می تواند به سرعت شش ماخ دست یابد کار می کند. اما گزارشی که آئورورا را به واقعیت بیشتر نزدیک کرد در آگوست ۱۹۸۹ توسط کریس گیبسون
Chris Gibson که یک مهندس نفت بود منتشر شد. او در آن زمان روی یک طرح نفتی در دریای شمالی North Sea کار می کرد که ناگهان چند هواپیما را مشاهده کرد از روی سر او در فاصله ای نه چندان بالا گذشتند. او که در تشخیص هواپیماها یک حرفه ای به شمار می رود توانست یک تانکر سوختKC-135 و دو F-111 را تشخیص بدهد، اما هواپیمای چهارم را فقط توانست یک مثلث کامل توصیف کند. او این مثلث را کمی بزرگ تر ازF-111 و دارای زوایای ۷۵ درجه و به رنگ کاملاً سیاه توصیف کرد که هیچ کدام از جزییات آن قابل دیدن نبودند و ظاهراً از تانکر KC-130 سوخت دریافت می کرده است. کمی بعد یکی از مجلات صنایع هوایی آمریکا گفته های اشخاصی را چاپ کرده بود که نیمه شب ها صدای بسیار بلند تیک آف (Take Off) هواپیمایی را در پایگاه هوایی ادوارد (Edward AFB) شنیده بودند. در فاصله ژوئن سال ۱۹۹۱ تا ژوئن سال بعد، در کالیفرنیای جنوبی غرش هایی شنیده می شد که مربوط به هیچ هواپیمای شناخته شده ای نبود. این غرش ها به قدری بلند بودند که حتی زلزله نگارهای مرکز ژئوفیزیک آمریکا هم آنها را ثبت کردند. این غرش ها را حتی از غرش هنگام فرود شاتل ها هم وحشتناک تر توصیف می کردند. این غرش ها به سمت شمال شرق روی لس آنجلس و صحرای(Mojave) امتداد می یافت به مناطقی که پایگاه هوایی نلیس و پایگاه گروم لیک در آنها وجود داشت. اما یکی از مواردی که سری بودن و ناشناخته بودن این پرنده را به شدت تایید می کند مربوط می شود به فوریه ۱۹۹۲. در این تاریخ یکی از مسئولان کنترل ترافیک هوایی نیروی هوایی سلطنتی انگلستان
(
RAF) در اسکاتند، علامتی راداری را در پایگاه هوایی مک ریهانش(Machrihans)مشاهده کرده بود که در فاصله بسیار کوتاهی به سرعت سه ماخ دست یافته بود و هنگامی که با پایگاه مذکور تماس گرفته بود و علت این علامت را پرسیده بود، به وی گفته بودند که موضوع را فراموش کند. اینها، تنها مواردی نبودند که مربوط به پرنده اکس می شدند بلکه دهها مورد دیگر وجود دارد که در آمریکا و انگلستان گزارش و همگی به گونه ای با پرسش  بی پاسخی مواجه شده اند، پرسشی که مربوط به پرنده ای سریع  و غران می شده است. تنها هنگامی می توان به راز این پرسش پی برد که نیروی هوایی آمریکا خود پرده از آن بردارد.
در مورد شخصیت این هواپیما، علاوه بر سرعت بالا و سقف پرواز بسیار بالای آن که توسط شاهدان گزارش شده است، مورد دیگری وجود دارد که در صورت وجود پرنده اکس می توان آن را مختص منحصر به آن داشت. این مورد مربوط می شود به کانتریل
Contrail (خروجی موتورهای هواپیما که در آسمان به صورت خط سفیدی دیده می شود) آئورورا. با همه کانتریل هواپیمای تجاری را دیده ایم. این خط سفید واحد در واقع از مثلاًً چهار خط متفاوت در بوئینگ ۷۷۷ تشکیل می شود که پس از خروج از چهار موتور به هم پیوسته و خط واحدی را می نمایانند. این خط سفید در این هواپیما و دیگر هواپیماها خطی کاملاً سفید، نرم و گهگاه خمیده و بدون هیچ گونه شکستگی است. این خط در صورتی که جریان هوا در اتمسفر ساکن باشد و دمای هوا بسیار پایین باشد حتی چندین دقیقه هم پایدار می ماند. اما در اوایل دهه ۹۰ میلادی کانتریل دیگری هم در آسمان دیده شد. این کانتریل ها هم سفید بودند و تقریباً خط مستقیمی را تشکیل می دادند ولی تفاوت عمده آنها با کانتریل های نرم شناخته شده این بود که این کانتریل ها دندانه ای بودند و از قرار معلوم از هواپیمایی با سرعت و ارتفاع بسیار زیاد خارج می شدند. در آن زمان هیچ کس نمی توانست تشخیص دهد که این کانتریل از چه نوع موتوری خارج شده است. اما چیزی که معلوم بود این بود که از یک نوع موتور بسیار پیشرفته جدید خارج شده است. ناشناخته، جدید، سرعت و ارتفاع بسیار بالا. این کلمات را در آن زمان مردم بسیار شنیده بودند و همیشه در انتها صحبت از یک چیز بود آئورورا. این بار هم کسی که می توانست این پدیده را توجیه کند الهه زیبای یونانیان آئورورا بود.
اما تنها چیزی که به یقین در مورد آئورورا می توان گفت این است که آئورورا یک پرنده هایپرسونیک (فوق صوت) است. اما اولین هواپیماهای هایپرسونیک کی ساخته شده است؟ تا سال ۱۹۶۵ میلادی سریع ترین هواپیماها دو هزار مایل بر ساعت سرعت داشتند در صورتی که در سال ۱۹۴۵ تنها چند هواپیما می توانستند به سرعت ۵۰۰ مایل بر ساعت دست یابند. پس گام منطقی دیگر، ساختن هواپیماهایی بود که دیوار صوتی را بشکنند. با شکسته شدن دیوار صوتی توسط جت های جنگنده که توسط شوروی سابق و ایالات متحده آمریکا ساخته می شدند، اولین گام ها برای ساختن پرنده های هایپرسونیک برداشته شد. لازمه رسیدن به سرعت بسیار بالا داشتن موتور بسیار پیشرفته و مهم تر از آن بدنه ای است که طاقت سرعت یک مایل بر ثانیه معادل ۳۶۰۰ مایل بر ساعت یا همان ۴/۵ ماخ داشته باشد. از این جا می توان به ساختار بسیار پیچیده آئورورا پی برد. از اولین هواپیماهای هایپرسونیک می توان به
X-15 و
FDL-15 اشاره کرد که توسط ناسا و لاکهید مارتین ساخته شده اند.
در مورد آئورورا اطلاعات مختصری هم وجود دارد که بیشتر بر پایه حدسیات است و از سوی منابع خاصی تایید نشده اند. اما واقعی به نظر می رسند. بیشینه سرعت این پرنده در حدود پنج تا هشت ماخ گزارش شده است. طول آن در حدود ۱۱۰ فوت
(۵/۳۳ متر) و طول دو سر بال آن که کاملاً به صورت مثلث است حدود ۶۰ فوت
(۲/۱۸ متر) است. این هواپیما احتمال سقف پروازی در حدود ۱۵۰ هزار فوت (۴/۲۸ مایل) یا بیشتر دارد. در مورد موتور این هواپیما نمی توان به نظر واحدی رسید. با توجه به گفته های شاهدان مختلف در آمریکا و انگلیس چندین نوع موتور مختلف می تواند در این پرنده به کار گرفته شده باشد.
مثلاً بر پایه چیزی که شاهدان در کالیفرنیا گفته اند، می توان احتمال داد که از یک موتور رم جت سیکلی متان سوز که تغییرات بسیار زیادی در آن داده شده در آئورورا استفاده شده است. در مورد نیروی پیش رانش این هواپیما چهار نظریه وجود دارد که مختصراً آنها را به شما معرفی می کنم.
اولین نظریه
PWDE است. این کلمه مخفف Pulse Detonation Wave Engine است. این موتور شیوه کار بسیار پیشرفته و پیچیده ای دارد. در این روش هیدروژن و یا متان مایع بر روی بدنه تزریق می شوند و پس از گرم شدن توسط PWDE مورد استفاده قرار می گیرند.
دوم نظریه
Ramjet است. این مورد همان موتور رم جت سیکلی متان سوز است که در بالا گفته شد. رم جت ها در حالت عادی می توانند سرعت ۶-۴ ماخ را به دست آورند. اما این سیستم در آئورورا دچار تغییراتی شده است که می تواند سرعت ۸-۵ ماخ را به دست آورد.
نظریه سوم سیستم
Rulsejet معمولی است. در این حالت هوا از جلو توسط موتور مکیده شده و پس از فشرده شدن و خروج با فشار از درون موتور باعث پیش رانش هواپیما می شود.
نظریه چهارم هم
Turbo Rochetjet است. در این مورد اطلاعات خاصی در دست نیست و صرفاً یک نظریه است.
اما هنوز هم با همه این توصیفات نمی توان گفت که حتی آئورورا وجود خارجی دارد یا نه، شاید همه آن چیزهایی که شاهدان در جاهای مختلف دیده اند مربوط به چندین هواپیما می شده است که هیچ ربطی به هم نداشته باشند و مسئولان نظامی آمریکا با پاسخ ندادن به ابهامات پیش آمده، می خواهند وجهه ای اساطیری به طرح های خود بدهند.
به هر حال اگر روزی با صدای بسیار وحشتناکی متوجه آسمانی شدید که در ارتفاعات بسیار بالای آن کانتریل متفاوتی وجود دارد، الهه سپیده سحری آئورورا را یاد کنید.

 

http://www.hamshahri.org/hamnews/1383/830405/news/car.htm



نویسنده متن فوق: » حامد فقرایی ( چهارشنبه 84/12/10 :: ساعت 6:25 صبح )


   1   2   3   4   5      >